اواخر قرن هجدهم و اوایل قرن نوزدهم، به منظور تولید بیشتر کالاها، ماشینآلات مکانیکی جایگزین کار با دست شدند. کارخانهها ابتدا در انگلیس، بعد ایالات متحده و سپس همه جای دنیا گسترش پیدا کردند. صاحبان کارخانهها کودکان را به عنوان منبع جدید نیروی کار برای کار با ماشینهایشان در نظر گرفتند. کار با آن ماشینآلات نیازی به قدرت بزرگسالان نداشت و کودکان با دستمزد بسیار کمتری به کار گرفته میشدند. اما اواسط قرن نوزدهم کار کودکان تبدیل به یک معضل بزرگ اجتماعی شد.درست است که کودکان از دیرباز به خصوص در مزارع به کار گرفته میشدند ولی کار در کارخانهها بسیار طاقتفرسا بود. یک کودک کارگر ممکن بود ۶ روز هفته، ۱۲ تا ۱۸ ساعت در روز برای فقط یک دلار کار کند. بسیاری از کودکان از سنین قبل از ۷ سالگی در کارهایی از قبیل کار با ماشینآلات، تراش فلزات یا حمل بارهای سنگین کار را شروع میکردند. محیط کارخانهها هم اغلب تاریک، نمور و کثیف بودند حتی بعضی از آنها در زیرزمین و در معادن زغال سنگ کار میکردند. این کودکان هیچ فرصتی برای بازی کردن یا مدرسه رفتن نداشتند حتی وقت کمی برای استراحت داشتند و بیشترشان بیمار میشدند.سال ۱۸۱۰ حدود 2 میلیون کودک در سنین مدرسه رفتن، بین ۵۰ تا۷۰ ساعت را در هفته کار میکردند که بیشتر آنها از خانوادههای فقیر میآمدند. وقتی والدین از عهده مخارج فرزندانشان برنمیآمدند آنها را به صاحبان کارگاهها یا کارخانهها میسپردند. یک کارخانه تولید شیشه در ماساچوست توسط سیم خاردار احاطه شده بود تا از فرار بچههای شرور جلوگیری کند و این بچههای به اصطلاح شرور همان کودکان زیر ۱۲ سالی بودند که تمام شب باری از شیشه داغ را برای دستمزد ۴۰ سنت یا یک دلار حمل میکردند.بالاخره کلیسا، گروههای کارگری، معلمان و بسیاری از مردم در برابر این رفتار ظالمانه معترض شدند و آنها شروع به اعمال فشار برای ایجاد اصلاحاتی در این زمینه کردند. نویسنده انگلیسی، چارلز دیکنز، در رمان خود « الیور توئیست» کمک زیادی به اطلاعرسانی درباره مضرات کار کودکان کرد. انگلیس اولین کشوری بود که قوانینی درباره کار کودکان وضع کرد. بین سالهای ۱۸۰۲ تا ۱۸۷۸ مجموعه قوانینی وضع شد که به تدریج باعث کوتاهتر شدن ساعات کاری و بهبود وضعیت کاری شد و حداقل سن برای کار کودکان را افزایش داد. بعد از آن، سایر کشورهای اروپایی نیز قوانین مشابهی را وضع کردند.سالها طول کشید تا کار کودکان در ایالات متحده غیرقانونی شود. در کانکتیکت در سال ۱۸۱۳ قانونی وضع شد که طبق آن کودکان کار باید تا حدی هم فرصت ادامه تحصیل داشته باشند. سال ۱۸۹۹ در ۲۸ ایالت، قوانینی درباره محدودیت کار کودکان وضع شده بود. پس از آن تلاشهای زیادی برای وضع قوانین ملی کار کودکان انجام گرفت. کنگره ایالات متحده 2 قانون در سالهای ۱۹۱۸ و ۱۹۲۲ وضع کرد ولی دیوان عالی هر دو آنها را خلاف قانون اساسی دانست. در سال ۱۹۲۴ کنگره درخواست اصلاحیهای در قانون اساسی مبنی بر ممنوعیت کار کودکان کرد، ولی ایالات آن را به تصویب نرساندند. سپس در سال ۱۹۸۳ کنگره، قانونی در مورد استانداردهای کار منصفانه وضع کرد که طی این قانون حداقل سن برای کودکانی که در ساعات مدرسه کار میکنند ۱۶ سال و برای کودکانی که بعد از ساعات مدرسه کار میکنند ۱۴ سال و برای مشاغل خطرناک ۱۸ سال تعیین شد.در حال حاضر همه ایالات و دولت مرکزی ایالات متحده قوانینی برای محدودیت کار کودکان دارند. این قوانین تا حدی توانستند مضرات کار کودکان در کارخانهها را کمتر کنند ولی همچنان برخی انواع کار محدود نشدند. به طور مثال، کودکان مهاجر هیچ حمایت قانونی ندارند و ممکن است کشاورزان آنها را در خارج از ساعات مدرسه به کار گیرند. این کودکان از مزارع محصولات را درو میکنند و مرتب نقل مکان میکنند، بنابراین فرصت کمی برای ادامه تحصیل دارند.کار کودکان در کانادا همواره معضل کمتری محسوب میشد، به این دلیل که صنایع مختلف در آن کشور تا قرن بیستم چندان توسعه پیدا نکرده بود. امروزه قوانین کار کودکان در استانهای کانادایی مشابه قوانین آمریکاست. همچنین اغلب کشورهای دنیا قوانینی برای محدودیت کار کودکان دارند ولی این قوانین لزوما اجرا نمیشوند و کار کودکان همچنان به عنوان یک معضل اجتماعی در سطح جوامع وجود دارد.ترجمه توسط: خانم فرزانه شکور زاده