به نام آنکه انسان را وظیفه آموخت .
امروز دهم مرداد ماه سال نود و شش، انجمن حمایت از کودکان کار،به میمنت و مبارکی،شانزدهمین سال حیات خود را آغاز میکند.
اکنون انجمن حمایت از کودکان کار پانزده سال پر فراز و نشیب را پشت سر گذاشته و این پانزده سال برای همه ی ما همراهان انجمن ، سرشار بوده از ناکامی ها ، موفقیتها و تجربه های تلخ و شیرین .
همه ی ما به یاد داریم،نجمن حمایت از کودکان کار در مرداد ماه سال ۸۱ و با اندکی فاصله،در شرایطی شکل گرفت که متولیان امر،وجود هرگونه کار کودک در ایران را انکار میکردند و آن را محدود به مواردی استثنایی و انگشت شمار تلقی میکردند.(اشاره به سخنرانی وزیر محترم کار وقت،در سالهای ۷۷ یا ۷۸ در محل شیر خوارگاه آمنه ی تهران ، در جمع گروهی از مخالفین کار کودک،که از فیلیپین عزیمت نموده و با شعار ممنوعیت کار کودکان زیر پانزده سال،کشور به کشور به سمت مقر سازمان ملل در ژنو در حرکت بودند.)در حالیکه همه ی ما میدانستیم که چنین نیست و کشور ما به دلیل ساختار اقتصادی اجتماعی خود،چه در حوزه ی اقتصاد روستایی و چه در حوزه ی اقتصاد پیشه وری شهری،همواره از نیروی ارزان و حتی رایگان کار کودکان بهره گرفته بود و اگر آن مسئول محترم میتوانست وجود این پدیده را انکار نماید صرفا به این دلیل بود که هیچ نهاد یا مرجع غیر دولتیی در این عرصه وجود نداشت و کودکان کار،حنجره ی فریاد نداشتند .
تا این که رفته رفته،جنبش مردمی مبارزه علیه کار کودک شکل گرفت و ما نیز در انجمن حمایت از کودکان کار حنجره ای شدیم برای فریاد بی صدای این کودکان .
به یاد داریم،هنگامیکه انجمن حمایت از کودکان کار تازه شکل گرفته بود،برخی از صاحب نظران مسائل اجتماعی،که کماکان از واژه ی کودکان خیابان استفاده میکردند،بر ما خرده میگرفتند که چرا کودکان کار؟نکند شما میخواهید در بازیهای جناحی ،دامان دولت را از وجود پدیده ی کودکان خیابانی در ایران تطهیر کنید؟
وما به آرامی در پاسخ این عزیزان میگفتیم نه !. ما به این دلیل از واژه ی کودکان کار،به جای واژه ی کودکان خیابانی استفاده میکنیم که در فرهنگ ما،پسوند خیابانی مترادف با ولگردی و بعضا بی اخلاقی ست.حال اینکه کودکان گروه هدف ما نه ولگردند و نه بی اخلاق،آنها صرفا برای تهیه ی لقمه ای نان به خیابان یا دیگر محیطهای کاری روی می آورند و خیابان محل کار بخشی از آنان است.نه هویتشان . همانگونه که بسباری از آنان در مزارع،بنادر،کارگاه ها و حتی خاموش و بی صدا در شکلی پنهان از کار کودک در منازل مشغول به کارند.و حذف عنوان کودک خیابانی از نام آنها صرفا با هدف احترام به شخصیت کودکان و پیشگیری از برچسب خوردگی به شخصیت آنان شکل گرفته است . ضمن اینکه واژه ی کودکان خیابانی به هیچ وجه همه ای اشکال کار کودک را پوشش نمی دهد .
طی این سالیان،هر روز بیشتر از پیش آموختیم که مسئله ی حقوق کودک و تلاش برای رهانیدن کودکان از چرخه ی کار و آسیب،اولی ترین مسئله ی ملی ست و متعلق به هیچ گروه یا جناح سیاسی نیست و تنها در صورتی میتوانیم گام های موثری در این زمینه برداریم،که همه ی ما این پدیده را به خوبی بشناسیم وهمگی بپذیریم که بدون توجه و سرمایه گذاری کافی در حوزه ی کودکان،سخن گفتن از آینده ای روشن برای سرزمینمان خیال پردازیی بیش نیست و برای صیانت از حریم شریف و نجیب کودکانمان، لازم است از تمامی ظرفیتهای مادی و فکری سرزمینمان، چه در بخشهای دولتی و چه در بخشهای غیر دولتی بهره بگیریم .
طی این سالیان آموختیم که اگر چه ضرورت دارد توجه به منافع عالیه ی کودکان در صدر تمامی تصمیم گیری ها قرار گیرد.اما به هیج وجه کودک و سرنوشتش را نمی توانیم جدا از خانواده ببینیم و هرگونه برنامه ی حمایتی آموزشی و توانمند سازیی که برای کودک تدوین میکنیم،برای اثر گذاری کامل آن حتما لازم است کودک را در چهارچوب خانواده ببینیم.از این رو به این باور دست یافتیم که وضعیت کودک آیینه ایست تمام نما از وضعیت خانواده و بویژه وضعیت مادر خانواده ( زنان جامعه ).به همیت دلیل برای حصول نتیجه ی کامل و پایان بخشیدن به کار کودکان،چاره ای نداریم جز هدف قرار دادن وضعیت معیشتی،آموزشی،صنفی،فرهنگی و رفاهی والدین او،در قالب برنامه ی ریزی های کلان توسعه ی اجتماعی و جامعه محور .
آموختیم که،کودکان را نمی توان منتظر اصلاح زیر ساختها و تدوین و اجرای برنامه های کلان توسعه ای گذاشت.آنها همین امروز نیازمند حمایت و آموزشند. از این رو به این باور رسیدیم که کم هزینه ترین راه،برای صیانت ازحقوق کودکان بطور عام و پایان بخشبدن به آسیب و کار کودکان بطور خاص،در گروی هم اندیشی و احتمام ملی در سیاست گذاری واقع بینانه و عمل همزمان در سه عرصه ی” توسعه ای”،” کلان ” و ” خرد ” است .
«به قلم قاسم حسنی از موسسین و عضو هیات امنا انجمن حمایت از کودکان کار»