پروین احمدی، دانشیار گروه مدیریت برنامهریزی و آموزشی دانشگاه الزهرا: درباره پدیده کار کودکان، با کودکانی مواجه هستیم که زمان خود را باید در مدرسه گذرانده و مشغول آموزش و پرورش دیدن باشند تا رشد پیدا کنند و مهارتهای اساسی زندگی را که شامل ۴ مهارت اصلی خواندن، نوشتن، حساب کردن و استدلال منطقی است را بیاموزند و با مفاهیم قانون و محیط و فضا آشنا شده و قوانین طبیعی و اجتماعی و جامعهپذیری را فراگیرند و جامعه، فضا و امکانات مناسب تفریح و بازی و شادی کودکانه متناسب با این سن را برای آنان فراهم کند. اما این کودکان به نوعی بدون گذراندن دوران کودکی و شادی کودکانه متناسب با این سن ناگهان بزرگ شده و گویی کودکی آنان زیر بار و سنگینی کار کشته میشود. بدیهی است که در اثر این پدیده هم جامعه کنونی و هم آینده جامعه از نظر عدم پرورش صحیح نسل آینده متأثر میشود و این سرکوبی استعدادها و فشار زندگی در کودکی، در آینده به صورت واکنشهای منفی به جامعه بازگشته و منجر به بزهکاری و مشکلات بسیاری میشود.
در ابعاد گستردهتر نیز، کشوری که از لحاظ توسعه فرهنگی ضعیف باشد از لحاظ سیاسی و بین المللی نیز تحت تأثیر خواهد بود و آیندهسازان آن در مقابل بقیه جوامع سربلند نخواهند بود. همانگونه که در سخنان بزرگان نیز به صورت مکرر آمده، کودکان آیندهسازان جامعه هستند. ولی حضور کودکان در کارگاههای قالیبافی و یا به عنوان دستفروشان خیابانی، آینده پیشبینی شده برای جامعه ملی و بشری را محقق نخواهد کرد.
غدیر جمال، استاد دانشگاه کویت و فعال در زمینه تربیت کودکان: متأسفانه پدیده کار كودكان زیر سن قانونی امروزه به طور گستردهای در جهان و به خصوص در جوامع در حال رشد رایج است، كه دلیل اصلی آن را میتوان در شرایط اقتصادی دشوار تحمیل شده از سوی سیستمهای سیاسی سرمایهداری ریشهیابی كرد. فشار اقتصادی اغلب منجر به این میشود که تمام افراد خانواده و فرزندان علاوه بر پدر و مادر در کارهای نامناسب سن و شأن خود و گاه غیرقانونی درگیر شوند.
پیامدهای این پدیده بسیار وخیم خواهند بود، چرا که کودک از بیعدالتی و حقارتی كه در معرض آن بوده سرخورده خواهد شد و فرصتگذران مراحل طبیعی دوران کودکی و بازی و تفریح و پرورش استعدادهای خود را نخواهد داشت. بلکه باری بیش از توان جسمی و ذهنی خود را بر دوش خواهد کشید که او را از آموزش و پرورش محروم میکند. علاوه بر این بیشتر محیطهای کاری برای کودکان ناسالم و خطرناک هستند و زندگی و پرورش ذهنی وی را تحت تأثیر قرار میدهند. چرا که حضور کودکان در این محیطها برای مدت زمان طولانی و به خصوص در میان افرادی که از لحاظ سنی و عقلی با وی یکسان نیستند مناسب نیست.
علاوه بر این کودکان ممکن است در محیط کار در معرض خشونت و ظلم و ضرب و شتم قرار گیرند و به خاطر ضعف جسمی و ذهنی در مقابل افراد بالغ نتوانند از خود دفاع كنند، لذا ضروریست کودکان از درگیر شدن با پدیده اشتغال غیرقانونی محافظت شوند.
طاهره گلستانیبخت، استادیار روانشناسی و عضو هیأت علمی دانشگاه پیام نور: كودكان هر جامعه سرمایههای با ارزش هر جامعهای هستند. كودكانی كه در فقر و محرومیت اقتصادی، اجتماعی، آموزشی ، فرهنگی و بهداشتی زندگی میكنند كودكان مطرود، آسیب دیده و آسیبپذیری هستند.
كودكانی كه كودكی نكرده، بزرگ شدهاند، در محیط خشن بزرگسالان رشد كردهاند و فرصت بازی، رشد خلاقیت، تحصیل و حقوق اولیه یك انسان از آنها دریغ شده است جز افزودن آسیبهای روانی و اجتماعی حاصلی به بار نخواهند آورد.
كودكانی كه در آینده والدینی با رنجها و آلام روحی و روانی شدید ، فاقد مهارتهای والدی و آسیبدیده هستند و فرزندانی به مراتب مشكلدارتر از خود را پرورش میدهند. كودكان كار نمایانگر فاصله طبقاتی، فقر فرهنگی و اقتصادی گسترده و ناكارآمدی سیستمهای دولتی در كاهش این معضل هستند.
فضه سادات حسینی، دکترای حقوق از دانشگاه امام صادق (ع): حضور کودکان کار در جامعه آسیبهای متعددی را از جمله آسیبهای روحی، جسمی به دنبال دارد. از جمله آسیبهای روحی این پدیده میتوان به دوری کودکان کار از گروه همسالان خود و فضای نشاط کودکی و خانواده اشاره کرد.
علاوه براین این پدیده باعث زشت شدن چهره شهر و جامعه میشوند و گسترش آن آسیبهای اجتماعی و بزهکاری در پی خواهد داشت چرا که این کودکان خودخواسته یا ناخواسته وارد گروههای بزهکاری، سرقت و باندهای مواد مخدر می شوند که در پی آن به خود و جامعه آسیب میزنند. کودکان کار به دلیل ضعف در جامعهپذیری و دفاع از خود ممکن است در معرض انواع باندهای سودجو و مورد سوءاستفاده های گوناگون قرار گیرند که در این صورت علاوه بر آسیب دیدن عامل آسیب اجتماعی نیز خواهند بود. کودکان، سرمایه اجتماعی هر جامعهای هستند که در صورت تعلیم و تربیت صحیح می توانند نیرویی مفید برای جامعه باشند.درگیری کودکان در پدیده اشتغال زود هنگام این ذخیره نیروی جامعه را تضعیف خواهد کرد.
فاطمه موسوی، کارشناس امور زن و خانواده: کار کودکان نتایج بسیار منفی در جوامع بشری دارد، چرا که اولا، باعث میشود کودک از دامان امن و پرمهر خانواده و مادر دور شود و به دور از این محیط قادر نخواهد بود که خلاقیت و استعدادهای خود را پرورش داده و اعتماد به نفس خود را از دست دهد. علاوه بر این کودکان کار غالبا دچار خشم نسبت به جامعه خود، و نفرت و كینه نسبت به کودکان همسال خوپ خواهند شد.
دوم اینکه دوری کودک از محیط آموزش و پرورش در طولانی مدت منجر به جامعهای جاهل و ناآگاه خواهد شد كه در معرض افکار منفی و جهل و خرافات خواهد بود و از توسعه و پیشرفت دور خواهد ماند.
سوم اینکه كار کودکان پدیده شوم فقر را در جامعه افزایش خواهد داد ؛چرا که منابع انسانی لازم برای توسعه اقتصادی و فرهنگی را با درگیری در کار کودکان کاهش میدهد.
چهارم اینکه رواج این پدیده منجر به ظهور جامعهاى نادان و بیتفاوت در برابر ظلم و بیعدالتی و تسلیم در برابر دیکتاتوری خواهد شد که در نهایت جامعهای عقبمانده و به دور از خلاقیت و پیشرفت و به تبع آن آرامش و امنیت و ثبات را در پی خواهد داشت.
لینک منبع اصلی خبر: