اول از هر بیگانهای فرار میکنند، میترسند همین ناچیزی را هم که دارند ازشان بگیرند. ولی وقتی میفهمند خطری تهدیدشان نمیکند، با حرارت همان جا تو را میپذیرند.اینجا داغ داغ است، چون کورههای آجرپزی. کافیست چند قدم برداری تا چون آجرها گداخته شوی.اینجا زمین به وسعت دید است. اینجا همهچیز یک رنگ است، به رنگ خاک… زمین، دیوارها، لباسها، پاها، … اینجا حتی زمان هم رنگ خاک گرفته، از بس که گرد فراموشی بر آن نشسته.اینجا حتی آجرها بر انسانها ارجح هستند، چراکه برای ساختهشدن آنها گاز آمده ولی برای حیات انسانها آب نیامده؛ برای ساختهشدن آجرها ماشین آمده ولی برای ساختهشدن انسانها کتاب و مدرسه نیامده.اینجا ولی کودکان برای درس رفتهاند؛ چند روستا آنطرفتر شاید، ولی رفتهاند.اینجا کودکان دلشان با چند تُشله [1] خوشست. از تمام زرق و برق شهر، تنها چند تُشله از تو میخواهند.اینجا رد پاهای کوچک برهنه را کنار خط رد مارها میبینی.اینجا از بس که داغ است، همه چیز ترک برمیدارد؛ دستها، پاها، لبها، زمین، نگاه، دل، …ولی عجب است که پاهای کوچک کودک خردسال، برهنه بر روی زمین داغ، پر از سنگریزه، پر از آجرهای خردشده چه ساده قدم برمیدارد… حتی از آن دمپاییهای پاره نیز گاه خبری نیست.اینجا از هیچچیز خبری نیست؛ از آب تمیز، از هوای مطبوع، از منظرهای دیدهنواز… تا هست خشکی و حرارت و خاک است.اینجا کودکان در هیچ، به دنبال زندگی میگردند. اینجا گویی زندگی به آنها دیکته شده، گویی در بدو تولد جزوه زندگیشان آماده به دستشان داده شده، اینقدر که با آن خو گرفتهاند و چیز دیگری از دنیا متصور نیستند.سهم آنها ولی، کمی آنطرفتر در شهرها جا مانده؛ پشت میز درس، لای کتابهای قصه، توی زمین بازی، در فضایی رنگارنگ…سهم آنها زیر خطهای فرضی له شده و از بین رفته.سهم آنها در سالها آوارگی و بیپناهی تکهتکه اینسو و آنسو جا مانده.سهم آنها اکنون خشتهای آجر است، کورههای به آتش نشسته.سهم آنها اکنون انتظار یک مشت آب شرب است…و عجیب است که چگونه زندگی در چشمانشان موج میزند.اینجا برق شوق و امید در نگاه کودکانهشان آدم را خجل میکند…با تمام داشتههایمان، قناعت برایمان واژه غریبی است…اینجا ولی، روی گشادهشان نشانی از بضاعت ناچیزشان ندارد…اینجا “دشت زحمتکشان”[2] است… جایی که مردمانش به سختی زندگی میکنند، چه رسد به کودکانش کودکی…”صدف وکیلی”[1] تیله[2] روستایی است از توابع بخش چترود شهرستان کرمان در استان کرمانبه قلم: صدف وکیلی