نگر تا این شب تیره سحر کرد…

 

 

دردی که تداعی‌گر دردهای دیگر است.
به پای کدام بیداد بنویسیم دردهای‌مان را که بی‌شمارند…
در این سکوت سرد، هم بغض و هم درد از آهِ مشترک‌مان می‌گوییم.
بار دیگر رویایی در ذهن و امیدی در دل، یخ زد و به خاموشی رفت.
جای خالی هیچ‌یک از شما تا ابد برای‌مان پُر نخواهد شد و سوگ چشمان‌مان را هرگز پایانی نخواهد بود.
بانگ رنج و غمی که هرگز شنیده نشد و پژواک داغ‌های دلخراشی که تا ابد در گوش‌مان طنین انداز خواهند ماند.
برای هیوا اختیارالدینی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Fill out this field
Fill out this field
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
You need to agree with the terms to proceed

دسته‌بندی های بلاگ

کمپین های اخیر

فهرست